"من همسرش هستم" اثری متعلق به سینمایی جدی + عکس جدید
این فیلم با خاکستری جلوه دادن شخصیت های اصلی سعی می کند تا به جامعه و
مردم واقعی نزدیک شود و از قصه پردازی خیالی و رویا گونه فاصله بگیرد. همین
ترفند باعث می شود تا تماشاگر خیلی سریع وارد دنیای فیلم گردد و با شخصیت
های آن همذات پنداری کند.
نکته مهم دیگر که سطح کیفی فیلم را بالا می برد، پرداخت به جزییات در طول فیلم است. این که ما در یک فیلم اجتماعی باید به جزییات بیشتر از کلیات توجه کنیم، یک اصل مهم است که در این فیلم تا جای ممکن رعایت شده است و باعث شده تا ریتم اثر قابل اعتنا شود.
همانطور که چند بار هم عنوان کردیم، این فیلم یک اثر اجتماعی با نگاهی به آسیب های خانواده است که به شدت هم درامی روانشناسانه را در بر می گیرد. فیلمی که ادعای طرح صورت مساله و زدن تلنگر به اجتماع را دارد، اما آیا در این راه موفق عمل کرده است؟ خوشبختانه تا حد زیادی بلی! اینکه در این فیلم ها به یک نگاه دقیق و موشکافانه روانشناسی برسیم و آن را با جامعه طبیق دهیم و سپس در بیان حرف خود، آن را به درستی به زبان سینما ترجمه کنیم، کاری بسیار سخت و دشوار است.
در اکثر نمونه های مشابه چه در ایران و چه حتی در هالیوود یکی از پایه ها دچار لنگ است. گاهی نگاه روانشناسانه الکن می ماند و گاهی از جامعه فاصله بسیار می گیرد و در بسیاری از موارد در نمونه های وطنی هم در صورت پرداخت صحیح به این دو نگاه، هنرمند قادر به ترجمه صحیح بیانات خود به زبان سینما نیست و فیلم تبدیل به خطابه ای دانشگاهی می گردد.
از یاد نبریم که اصل اول در سینما روایت قصه است، این که تماشاگر در وهله نخست در سالن سینما به دنیای فیلم دخول کند و این ممکن نیست مگر با گفتن صحیح یک قصه و سپس در لایه های بعدی به موضاعات مورد نظر پرداختن.
به هر حال این تفکرات فیلمساز نیست که قصه را می سازد، بلکه این شخصیت ها هستند که قصه را شکل می دهند و اینجاست که هر شخصیت اگر در جای درست قرار نگیرد داستان از مسیر خود منحرف می گردد.
نکته مهم دیگر که سطح کیفی فیلم را بالا می برد، پرداخت به جزییات در طول فیلم است. این که ما در یک فیلم اجتماعی باید به جزییات بیشتر از کلیات توجه کنیم، یک اصل مهم است که در این فیلم تا جای ممکن رعایت شده است و باعث شده تا ریتم اثر قابل اعتنا شود.
همانطور که چند بار هم عنوان کردیم، این فیلم یک اثر اجتماعی با نگاهی به آسیب های خانواده است که به شدت هم درامی روانشناسانه را در بر می گیرد. فیلمی که ادعای طرح صورت مساله و زدن تلنگر به اجتماع را دارد، اما آیا در این راه موفق عمل کرده است؟ خوشبختانه تا حد زیادی بلی! اینکه در این فیلم ها به یک نگاه دقیق و موشکافانه روانشناسی برسیم و آن را با جامعه طبیق دهیم و سپس در بیان حرف خود، آن را به درستی به زبان سینما ترجمه کنیم، کاری بسیار سخت و دشوار است.
در اکثر نمونه های مشابه چه در ایران و چه حتی در هالیوود یکی از پایه ها دچار لنگ است. گاهی نگاه روانشناسانه الکن می ماند و گاهی از جامعه فاصله بسیار می گیرد و در بسیاری از موارد در نمونه های وطنی هم در صورت پرداخت صحیح به این دو نگاه، هنرمند قادر به ترجمه صحیح بیانات خود به زبان سینما نیست و فیلم تبدیل به خطابه ای دانشگاهی می گردد.
از یاد نبریم که اصل اول در سینما روایت قصه است، این که تماشاگر در وهله نخست در سالن سینما به دنیای فیلم دخول کند و این ممکن نیست مگر با گفتن صحیح یک قصه و سپس در لایه های بعدی به موضاعات مورد نظر پرداختن.
به هر حال این تفکرات فیلمساز نیست که قصه را می سازد، بلکه این شخصیت ها هستند که قصه را شکل می دهند و اینجاست که هر شخصیت اگر در جای درست قرار نگیرد داستان از مسیر خود منحرف می گردد.
خوشبختانه مصطفی شایسته در نخستین اثر خود در مقام کارگردان تا حد امکان این موارد را رعایت کرده است و توانسته است تا معضل مورد نظر خود را با زبان سینما بیان کند و از این جهت کارگردان به رسالت خود را تا حد زیادی به خوبی به سرانجام رسانده است؛ چراکه ظاهرا سازنده فیلم از جادوی سینما و تاثیر شگرف مدیوم سینما بر جامعه به خوبی آگاه است.
+ نوشته شده در جمعه بیست و یکم مهر ۱۳۹۱ ساعت 21:9 توسط زهرا
|
طبیعت و دنیا بهترین هدیه اش را به کسی می دهد که در ثانیه آخر و در اوج ناامیدی ایمان مطلق به خود و خدای خود داشته باشد.